jueves, 31 de diciembre de 2009

آب و هوای مادرید در واپسین روزهای سال 2009

هوای مادرید چند روز است که بارانی است و گاهی نم نم باران می بارد و گاهی هم شدت می گیرد ،مردم مادرید امیدوار هستند که امشب  هوا زیاد سرد یا بارانی نباشد  تا بتوانند از سال نو میلادی به خوبی استقبال کنند.

viernes, 25 de diciembre de 2009

چهل مورد از کم هزینه ترین لذت‌های دنیا

اگه کمی و فقط کمی بخواهیم از زندگی لذت ببریم و نگاهمان را کمی بهتر کنیم بسیاری از لذت ها نه وقت زیادی می‌خواهد و نه پول زیادی. پس منتظر تغییرات زیاد در یه روزی که معلوم نیست کی باشد نباشیم … در کوچکترین اتفاقات عظیم ترین تجارب بشر نهفته است . باور کنید …
۱ – گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.

۲ – سعی کنیم بیشتر بخندیم.

۳ – تلاش کنیم کمتر گله کنیم.

۴ – با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم.

۵ – گاهی هدیه‌هایی که گرفته‌ایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم.

۶ – بیشتردعا کنیم.

۷ – در داخل آسانسور و راه پله و… باآدمها صحبت کنیم.

۸ – هر از گاهی نفس عمیق بکشیم.

۹ – لذت عطسه کردن را حس کنیم.

۱۰ – قدر این که پایمان نشکسته است را بدانیم.

۱۱ – زیر دوش آواز بخوانیم.

۱۲ – سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم .

۱۳ – گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.

۱۴ – با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.

۱۵ – برای انجام کارهایی که ماهها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامه‌ریزی کنیم.

۱۶ – از تفکردرباره تناقضات لذت ببریم.

۱۷ – برای کارهایمان برنامه‌ریزی کنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته کار مشکلی است.

۱۸ – مجموعه‌ای از یک چیز (تمبر، برگ، سنگ، کتاب و… )برای خودمان جمع‌آوری کنیم.

۱۹ – در یک روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.

۲۰ – گاهی در حوض یا استخر شنا کنیم، البته اگر کنار ماهی‌ها باشد چه بهتر.

۲۱ – گاهی از درخت بالا برویم.

۲۲ – احساس خود را در باره زیبایی ها به دیگران بگوئیم.

۲۳ – گاهی کمی پابرهنه راه برویم.

۲۴ – بدون آن که مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی کنیم.

۲۵ – وقتی کارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یک بستنی بخریم و با لذت بخوریم.

۲۶ – در جلوی آینه بایستیم وخودمان را تماشا کنیم.

۲۷ – سعی کنیم فقط نشنویم، بلکه به طور فعال گوش کنیم.

۲۸ – رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم.

۲۹ – وقتی از خواب بیدار می‌شویم، زنده بودن را حس کنیم.

۳۰ – زیر باران راه برویم.

۳۱ – کمتر حرف بزنیم و بیشترگوش کنیم.

۳۲ – قبل از آن که مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش کنیم و مراقب تغذیه خود باشیم .

۳۳ – چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و… را یاد بگیریم.

۳۴ – اگر توانستیم گاهی کنار رودخانه بنشینیم و در سکوت به صدای آب گوش کنیم.

۳۵ – هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم.

۳۶ – احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نکنیم.

۳۷ – به دنیای شعر و ادبیات نزدیک تر شویم.

۳۸ – گاهی از دیدن یک فیلم در کنار همه اعضای خانواده لذت ببریم.

۳۹ – تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه کنیم.

۴۰ – از هر آنچه که داریم خود و دیگران استفاده کنیم ممکن است فردا دیر باشد

miércoles, 23 de diciembre de 2009

استفاده از مترو در مادرید


مترو مادرید با قدمت نزدیک به91سال یکی ازقدیمی ترین متروهای جهان بعد از لندن ، نیویورک ، پاریس ،توکیو می باشد.در شهر مادرید به هر جا که بخواهیم سفر کنیم با متر براحتی می توانیم این سفر را انجام دهیم.
هزینه:بلیط یک طرفه 1یورو،بلیط 10طرفه(10viajes)به قيمت 40/7يورو و بابرداخت ماهانه40يورو هم مي توان يك كارت كرفت ودر طي ماه با أن هر جند بار سفر كرد.


سلام بر حسین علیه السلام



lunes, 21 de diciembre de 2009

هوای مادرید


دیروز هوای مادرید بسیار سرد بود ولی انتظار برف نمی آمد.صبح امروز هنگامی که برای رفتن به محل کارم از منزل بیرون آمدم دیدم که برف آمده و مردم از این برف غافلگیر شده بودند.ولی این برف تا این لحظه که این مطلب را می نویسم تقریبا آب شده است.

sábado, 19 de diciembre de 2009

شب یلدا


شب یلدا

در دوران کهن شب مظهر،تاریکی،تباهی ووحشت بودومردم سعی می کردند شب هنگام با روشن کردن آتش،تاریکی و پلیدی را از خود دور کنند.شب یلدا که اولین شب زمستان وطولانی ترین شب سال است،مظهرتسلط تاریکی بر زمین شناخته می شودوچون فردای آن،روشنایی بر تاریکی غلبه می کند،ایرانیان باستان تولد دوباره خورشید راکه مظهر نور و روشنایی است،پس از چنین شب طولانی جشن می گرفتند وشادی می کردند.


یلدا به معنی تولد است؛تولد خورشید.ایرانیان قدیم در شب یلدا تا به صبح مشغول خوردن آجیل ومیوه های مختلفی مانند،هندوانه،انار،خربزه،سیب،خرمالونیز بودند که هرکدام از آنهانماد خاصی بود.به عنوان مثال،هندوانه که برشهای مدور داشت،نماد خورشید ویادآور گرمای تابستان وفرو نشاندن عطش بود؛وانار صندوغچه ای ازدانه های مرواریدسرخ،نماد زایش و تعدد وروییدن به شمار می آمد.


به شب یلدا شب چله هم می گویند؛زیرا این شب ،آغازچله بزرگ(چهل روزاول زمستان از اول دی تا دهم بهمن) است.


lunes, 14 de diciembre de 2009

هوای امروز مادرید

امروزدوشنبه 14دسامبر2009مصادف با 23آذر1388


صبح هوا بسیار سرد ومقداری برف هم آمده بود،این اولین برفی بود که در مادرید آمد.ولی عصر هوا بهتر شد و اثری 

از برف های صبح را بر روی خیابان ها نگذاشت.


sábado, 12 de diciembre de 2009

نکاتی در باره مردم اسپانیا و به خصوص شهرمادرید

1-مردمی بسیارمهربان هستند.
2-رانندگان وعابرین دقیقابه همدیگراحترام می گذارندودرمحل های خط کشی عابرین و رانندگان دقیقا یه هم احترام می گذارندودرجاهایی که خط کشی نیست رانندگان به پیاده ها احترام گذاشته و اول عابرین عبور می کنند.
3-رانندگانی که تازه گواهینامه گرفتند،به شیشیه عقب اتومبیلشان حرف انگلیسیLرا چسباندند  ومعنی ان این است که راننده تازه گواهینامه گرفته است،هواشو داشته باشید.
4-در تمام شهر و خصوصا حومه شهر و حتی روستا ها فروشگاههای بزرگ مواد غذایی و پوشاک و.... وجود دارد و مردم در کمال آرامش خریدمی کننددرضمن این فروشگاهها پارکینگ های بسیار بزرگ دارند تا خریداران با مشکل روبرو نشوند.
5-نکته قابل توجه درفروشگاههااین است که موقع  حساب کردن،اولین حرف صندوقدارholaیعنی سلام و باتوجه به موقعیت روز،buenos diasصبح بخیروbuenas tardesعصربخيرو....مي گویندومشتری انان فقط همان کسی است که جلوی صندوق است و هیچ توجهی به دیگران ندارندواگر مشتری مشکلی داشته باشند در کمال ارامش وخونسردی بدون اینکه کسی از مشتری های عقب ناراحت شود به رفع مشکلش می پردازند.درضمن مشتری هایی که ماشین دارند در محل پارکینگ تعداد زیادی سبد چرخدارخرید وجود دارد که با انداختن یک سکه یک ویا نیم یورویی آزاد می شود ومشتریخرید خوذ را در آن گذاشته و به محل ماشین خود می آوردو پس از قفل کردن سبد در جای خودش سکه اش آزاد شده و برمی دارد.
6-در روزهای یکشنبه و برخی روزهای خاص تمام فروشگاههای بزرگ تعطیل هستند و فروشگاههای کوچک مثلopen cor نیازهای ضروری مردم را می فروشند.
7-مگلب بعدی که اصلا در ایران رایج نیست این است که مثلا شما خرید کردید و در منزل متوجه می شوید که خرید شما جالب نبوده یا دوست ندارید،به فروشگاه رفته ودر محلی خاص با کمال متانت می گوییم devolucionیعنی برگشت کالاوصندوقدار تمام پولتان را به شما پس می دهد.برای برگشت تا 15روز وقت دارید پس هیج عجله ای نیست و برخی فروشگاهها تا 3ماه  جنس قابل برگشت می باشد.
8-یکشنبه های اول هر ماه تمام فروشگاهها باز می باشند.

viernes, 11 de diciembre de 2009

نامه ای از طرف خدا
امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم، امیدوار بودم که با من حرف بزنی، حتی برای چند کلمه، نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد، از من تشکر کنی، اما متوجه شدم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی، وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی: "سلام"، اما تو خیلی مشغول بودی، یک بار مجبور شدی منتظر شوی و برای مدت یک ربع ساعت کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی، بعد دیدمت که از جا پریدی، خیال کردم می خواهی چیزی به من بگویی، اما تو
به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی.
تمام روز با صبوری منتظرت بودم، با آن همه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی، متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی، شاید چون خجالت می کشیدی، سرت را به سوی من خم نکردی!!!
تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری، بعد از انجام دادن چند کار، تلویزیون را روشن کردی، نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی را جلوی آن می گذرانی، در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری، باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی، شام خوردی و باز هم با من صحبتی نکردی!!!
موقع خواب، فکر می کنم خیلی خسته بودی، بعد از آن که به اعضای خانواده ات شب به خیر گفتی، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی، نمی دانم که چرا به من شب به خیر نگفتی، اما اشکالی ندارد، آخر مگر صبح به من سلام کردی؟!
هنگامی که به خواب رفتی، صورتت را که خسته تکرار یکنواختی های روزمره بود، را عاشقانه لمس کردم، چقدر مشتاقم که به تو بگویم چطور می توانی زندگی زیباتر و مفیدتر را تجربه کنی...
احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام، من صبورم، بیش از آنچه تو فکرش را می کنی، حتی دلم می خواهد به تو یاد دهم که چطور با دیگران صبور باشی، من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم، منتظر یک سر تکان دادن، یک دعا، یک فکر یا گوشه ای از قلبت که به سوی من آید، خیلی سخت است که مکالمه ای یک طرفه داشته باشی، خوب، من باز هم سراسر پر از عشق منتظرت خواهم بود، به امید آنکه شاید فردا کمی هم به من وقت بدهی!
آیا وقت داری که این نامه را برای دیگر عزیزانم بفرستی؟ اگر نه، عیبی ندارد، من می فهمم و سعی می کنم راه دیگری بیابم، من هرگز دست نخواهم کشید...
دوستت دارم، روز خوبی داشته باشی...

دوست و دوستدارت: خدا

شعر معروف مرحوم آغاسی



خبر آمد خبری در راه است

سرخوش ان دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید
پرده از چهره گشاید شاید
دست افشان پای کوبان می روم
بر در سلطان خوبان می روم
می روم بار دگر مستم کند
بی سر و بی پا و بی دستم کند
می روم کز خویشتن بیرون شوم
در پی لیلا رخی مجنون شوم
هر که نشناسد امام خویش را
برکه بسپارد زمام خویش را
با همه لحن خوش آوایی ام
در به در کوچه تنهاییم
ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر
نغمه تو از همه پرشورتر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ما می شدی
مایه ی آسایه ما می شدی
هر که به دیدار تو نایل شود
یک شبه حلال مسایل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ما را عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه جان منست
نامه تو خط امان منست
ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد
به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم
تویی که نقطه عطفی به اوج آیینم
کدام گوشه مشعر کدام کنج منا
به شوق وصل تو در انتظار بنشینم
ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش
تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد
ببوسم خاک پاک جمکران را
تجلی خانه پیغمبران را
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است

شاید این جمعه بیاید شاید.....روحش شاد